، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

جشن تولد 2 سالگی - قسمت 1

عزیزکم دارم واسه تولد 2 سالگیت برنامه ریزی می کنم - امسال بالاخره قرار شد شیراز بگیرم . کلا مامی خوشش میاد واسه خودش دردسر درست کنه اول تصمیم داشتم تم کفشدوزکی بگیرم حتی یه لباس کفشدوزکی هم از تو یه سایت انتخاب کرده بودم و خاله سمیرا فرستاده بود ولی بعد که خاله مریم تولد باران رو با تم کفشدوزکی گرفت دیگه باید یه تم دیگه انتخاب می کردم . بعد از کلی زیر و بالا کردن تم " پروانه و رنگین کمان " به ذهنم رسید یه تم جدید که ندیدم کسی گرفته باشه. حالا این مامی طفلکی هیج جا رو تو شیراز نمیشناسه و دائما دست به دامن این و اون میشه  مثل پارسال تزئینات تم رو به موسسه آشنا دادم و خدا رو شکر بالاخره طرح کار تموم شده و خوب هم شده شکل کارت دعوت رو...
20 مرداد 1391

من یک مادرم!

پنجشنبه و جمعه جایی با 30 نفر آدمهای مختلف بودیم - روز جمعه خانمی که تازه تو جمعمون حضور داشت اومد پیشم و گفت : وای شما فلانی هستید من اصلا باورم نمیشه شما سرکار می رید آخه خیلی مامان هستید . خندیدم و تشکر کردم . سرشار از غرور شدم . اخه دلبندم اون نمی دونست که شغل اول من مادری هست . من یک مادرم مادر ستاره کوچولویی که خدا روی زمین به من هدیه داده . در آستانه 24 ماهگی،  24 ماه رو اگه در 24 ساعت شبانه روز ضرب کنیم میشه چند؟ به نظرت این عدد چه کسری از لذتی هست که من از بودن و حضورتو چشیدم؟ پس چرا سیراب نمیشم عسلکم ؟ چرا هر روز بیشتر و بیشتر تشنه در آغوش گرفتنت هستم ؟ شاید خودتم اینو حس کردی که چند وقتیه بیشتر ازم می خوای که بغلت کنم . ا...
16 مرداد 1391

یه کتاب عالی

دارم یه کتاب خیلی خوب می خونم : کلیدهای پرورش فرزند شاد از 2-4 سالگی راستش بعد از اینکه کتاب " چگونه به کودک خود نه بگوییم " رو نصفه ول کردم حس سرخوردگی داشتم برخلاف بقیه کتابهای انتشارات صابرین اصلا از استبداد اون کتاب خوشم نیومد و نصفه رهاش کردم . بعد از اسباب کشی و برگشتن عادت خوب ستاره به زود خوابیدن (حدود 10 ) واسه ارامش جسم و ذهنم سراغ کتابای نخونده رفتم واین کتاب رو شروع کردم . کلیدهای پرورش فرزند شاد از 2-4 سالگی خدایا باورنکردنی بود جواب دو تا دغدغه مهم تو همین کتاب بود 1- ادامه شیر دادن به تو عسلک و 2- اینکه علیرغم خوابیدن جدای تو از 3 ماهگی تا یکسالگی بخاطراینکه خیلی شب تا صبح بیدار می شی با اصرار بابایی تو رو دوباره از یکس...
9 مرداد 1391

23 ماهگی

چهارشنبه 4 مرداد 91 امروز 23 ماهگی عسلکمه! عزیزترینم 23 ماهگیت مبارک! نازدونه اسباب کشی کردیم خونه جدید و من نهایت سعیمو کردم که اتاقت قشنگ و دوست داشتنی باشه. خونه جدیدمونو دوست دارم و با همه سختیهایی که اسباب کشی و دکوراسیونش داشت راضیم . البته هنوز همه چیز تموم نشده . نازنین بانوی من شدیدا تو فکر برنامه ریزی تولدت هستم . همه برنامه ها با ماندانا جون بهم خورده و دوباره باید فکر همه چیز باشم .  از روز دوم مرداد دور سوم 63 روزه ریاضیت شروع شده . تو معرکه ای نابغه کوچولوی مامی . دو تا سوال بین دوره رو درست جواب دادی و من و خاله بهاره و مامان جون فقط تونستیم بچلونیمت .  چند جلسه هست که یه مربی زبان (آیدا جون) میاد پیشت هف...
7 مرداد 1391
1